سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۵

جبهه واحد براي ايجاد حکومت سکولار در ايران

جبهه واحد براي ايجاد حکومت سکولار در ايران
سام قندچي

چرا طرح فراخوان [http://60000000.com/petition.php] شکست خورد؟ به همان دليل که جنبش 2 خرداد شکست خورد، و آنهم چشم اميد داشتن به اصلاح طلبان اسلامي براي رهبري موفقيت آميز جنش دموکراسي خواهي براي پايان دادن به جمهوري اسلامي است. منظورم اين نيست که اصلاح طلبان اسلامي را دشمنان جنبش دموکراسي خواهي قلمداد کنم. خير، اين ها نيز نظير الکساندر دوبچک در چکسلواکي سابق که خواهان سوسياليسم دموکراتيک بود، متحد جنبش دموکراسي خواهي هستند، ولي بازهم نظير دوبچک، تا زماني که جنبش سياسي از اين نيرو انتظار رهبري تغيير رژيم مذهبي را دارد، جز نا اميدي نتيجه اي بدست نخواهد آمد. چرا؟ در سطور پائين توضيح ميدهم.

ما از کساني مانند شيرين عبادي مرتب ميشنويم که وي نگران تضييق حقوق مسلمانان است. مثلأ همين چند روز پيش خانم عبادي در مجمع بنياد جهاني معنويات در آلمان سخنراني داشت و با تأکيد دوباره اينکه خود ايشان مسلمان هستند به سخن آغاز کردند و نگراني خود را از تضييق حقوق مسلمانان ابراز داشتند. آيا حرف هاي خانم عبادي غلط است؟ بنظر من خير. ايشان خود را مسلمان ميدانند و مسلمان ميخوانند و دروغ نگفته اند، و بدرستي از تضييق حقوق مسلمانان ميگويند چون بويژه پس از رشد استبداد مذهبي و تروريسم اسلامگرا، مسلمانان در اقصي نقاط جهان بعنوان مردمي ضد دموکراسي و با ريسک امنيتي نگريسته ميشوند، هرچند اکثر مسلمانان ساکن غرب بروشني تأکيد کرده اند که با تفسير مستبدين مذهبي و تروريستها از اسلام مخالفند.

آيا اين حرفها را الکساندر دوبچک هم ميتوانست بگويد؟ بله و ميگفت. همچنين در آنزمان هم نسبت به کمونيست ها در آمريکا و اروپا بخاطر اعمال مستبدين و تروريست هاي کمونيست، تضييقات زيادي اعمال ميشد. همه ما درباره دوران مکارتيسم در سالهاي 1950 در آمريکا ميدانيم، که شکل عريان اين تضييقات بود که بيش از نيم قرن وجود داشت. در آنزمان هم اکثريت کمونيست هاي ساکن آمريکا و اروپا ميگفتند با تفسير مستبدين و تروريستها از کمونيسم مخالفند، و دروغ هم نميگفتند.

اما آيا امثال دوبچک توانستند رهبري مبارزه براي پايان حکومت هاي ايدئولوژيک کمونيستي را ايفا کنند؟ خير، هرچند متحدين جنبش دموکراسي خواهي بودند. به همين طريق هم امثال شيرين عبادي نميتوانند رهبري مبارزه براي پايان حکومت مذهبي اسلامي را ايفا کنند هرچند متحدين جنبش دموکراسي خواهي هستند. چرا؟

دليل واقعيت بالا اين حقيقت است که گرچه در دوران استبداد کمونيسم بلوک شرق در گذشته و استبداد اسلامي در حال حاضر، بسياري از طرفداران مسالمت جوي اين ايدئولوژي ها در غرب چوب هم کيشي با همتايان مستبد و تروريست خود در نقاط ديگر را ميخوردند، وليکن در کشورهاي تحت حکومت کمونيستي يا تحت حکومت اسلامي، مسأله اصلي مردم نه تضييقات برعليه کمونيستها در اولي يا برعليه مسلمانان در دومي، بلکه بالعکس تضييقات برعليه مخالفين کمونيسم در اولي ها، و بر عليه مخالفين اسلام در دومي ها، مسأله اصلي جامعه است، که اصلاح طلبان سوسياليست در کشورهاي کمونيستي، و اصلاح طلبان اسلامي در دسته دوم آنرا بطور کامل درک نميکنند. حتي آندسته از مقامات دولت هاي کمونيستي سابق هم که نقش در پايان دادن به حکومت کمونيستي در بلوک شرق داشتند، آنهائي بودند که خود مخالف کمونيسم شدند و *نه* آنکه اصلاح طلب آن سيستم باقي مانده باشند.

مسأله مردم در ايران تضييقات ضد مسلماني نيست، که مثلأ دختري نتواند با حجاب اسلامي به مدرسه برود، بلکه بالعکس اگر دختري بدون حجاب بخواهد بمدرسه برود است که به صورتش اسيد ميپاشتند، و يا اگر کسي کفر بگويد است که جانش در خطر است، يا اگر ماه رمضان در خيابان غذا بخورد است که شلاق ميخورد و غيره [http://www.ghandchi.com/370-disobedience-plus.htm]. فراخوان رفراندوم 60 ميليون در همان شروع کار امضأ کنندگان دعوت کننده اش اکثرأ از فعالين اصلاح طلب اسلامي بودند، که کماکان اسلامي بودند، و در فراخوان نيز استبداد در حکومت مذهبي را محکوم کردند، و نه خود حکومت مذهبي را. عدم موضع روشن در دفاع از حکومت سکولار بارها به آنها تذکر داده شد، اما تغييرش ندادند و خيلي آگاهانه آنرا حفظ کردند و با طردستي نقدهاي جدي در اين باب را بعنوان اختلافات شخصي جلوه دادند و سانسور کردند.

ايا اصلاح طلبان مذهبي ميبايست در اين حرکت ميبودند؟ بنظر من بله. همانطور که سلطنت طلبان و جمهوريخواهان و چپي ها و مليون و خيلي نيروهاي ديگر بدرستي سالها قبل از سايت 60 ميليون در اين حرکت براي رفراندوم حضور داشتند. اما آنچه بايستي محور وحدت ميشد، ميبايست خواست ايجاد حکومت سکولار ميبود [http://www.ghandchi.com/302-Secularism-plus.htm] و در نتيجه آندسته از اصلاح طلبان و فعالين اسلامي که حاضر نبودند که براي ايجاد يک حکومت سکولار فعاليت کنند، از اين اتحاد بيرون ميماندند، و بنظر من اشکالي نداشت. در واقع اصل نيروي مخالف رژيم در ايران، آن هائي هستند که مخالفين حکومت اسلامي هستند، و چنين نيروئي از طرحي که رهبريش هنوز دنبال نوعي حکومت مذهبي باشد، دفاع نخواهد کرد.

ممکن است سؤال شود که چطور در افغانستان دولت جديد خود را اسلامي خوانده است. بنظر من در افغانستان يک جنبش مردمي اسلامي، طالبان را بقدرت نرسانده بود. طالبان با کمک آمريکا بقدرت رسيد و آمريکا هم طالبان را از قدرت بزير کشيد. در صورتيکه جنبش اسلامي در ايران، نظير جنبش کمونيستي در روسيه، جکومت ايدئولوژيک به روي کار آورد، و جنبش براي براندازي اين حکومت هم، دقيقأ ضد حکومت ايدئولوژيک موجود است، و با طرح مشاورين خارجي، اين رژيم بوجود نيامده، که با طرح آنها هم رژيم پس از اين شکل گيرد [ http://www.ghandchi.com/377-mosahebeh1357.htm]. مقايسه عراق هم غلط است ، چرا که حکومت جديد عراق، بغير از منطقه کردستان و تا حدي در جنوب آن کشور، از طريق يک جنبش عمومي مردم شکل نگرفته است. در ايران جنبش عمومي مردم بر ضد تضييقات اسلامي حکومت مذهبي بيش از 20 سال است که جريان دارد، و چند سال است که به مبارزه براي پايان دادن به حکومت ديني و ايجاد يک حکومت سکولار ارتقأ يافته است، هرچند بسياري از سکولاريست ها در ايران مجبورند، براي زنده ماندن، خود را به قباي اصلاح طلب مذهبي بيارايند، ولي همچون شوروي، جنبش مردم ايران پايان،حکومت ايدئولوژيک موجود را ميخواهد و نه اصلاح آن را، و اين تفاوت ايران با افغانستان و عراق است.

ضمنأ در اينجا بد نيست درباره يک مسأله که اين روزها سر زبانها است نکته اي اضافه کنم. بسياري از کساني که سالهاست با برخي نيروهاي محافظه کار آمريکا همکاري ميکرده اند، يکباره بخاطر ظاهرأ سمت گيري نئوکان ها با جريانات تجزيه طلب در ايران رگ هاي گردنشان بالا زده و همه درباره اين کنفرانس آمريکن اينترپرايز ناسيوناليست دوآتشه شده اند. من قبلأ نظرم درباره مسائل مليت ها در ايران و احساسات ملي ايرانيان نوشته ام [http://www.ghandchi.com/342-KurdFed-plus.htm]، اما اجازه بدهيد در چند سطر موضع خود را درباره جزئيات اين بحث مختصرأ تکرار کنم.

من در گذشته موضع خود را نسبت به جريانات تجزيه طلب وابسته نظير چهرگاني سر سپرده علي اوف آذربايجان شوروي سابق نوشته ام و نيازي نيست که تکرار کنم. همچنين درباره نيروهائي در کردستان ايران که به تعصبات قومي ضد فارس دامن ميزنند و مردم نقاط غير کرد ايران را مساوي جمهوري اسلامي مينمايانند به کرّات نوشته ام. در عين حال درباره واپسگرائي برخي نيروهاي جنبش سياسي ايران که به تعصبات ضد قوميت هاي ايران دامن ميزنند هم بارها توضيح داده ام. بويژه بارها نوشته ام که طرح فدراليسم براي ايران موضوع "کنترل و توازن checks and balances" است [http://www.ghandchi.com/362-FederalismRights-plus.htm] که عده اي از جمله خود من مدل درست براي آينده ايران ميدانيم، و اصلأ بمعني تأييد تجزيه طلبي نيست، و در واقع بالعکس من فدراليسم را تنها راه جلوگيري از تجزيه ايران ميدانم. من کوششهاي نيروهاي تجزيه طلب در خوزستان، و نيز حزب سازي جريان پ.ک.ک ترکيه در کردستان ايران را براي هدف کردستان بزرگ، محکوم ميکنم، و اين اقدامات را ضد رشد دموکراسي و جنبش دموکراسي خواهي ايران ميدانم.

آنها که موضع قدراليسم را با جرياناتي که به تضادهاي قومي دامن ميزنند، يکي ميگيرند، يا مغرضند، و ياناآگاه. فدراليسم درباره زبان جداگانه در ايالات نيست یلکه متدي براي اداره کشور است و بارها من نوشته ام که با آنچه فدراليسم قومي ناميده ميشود صد در صد مخالفم و نيازي به تکرار نيست [http://www.ghandchi.com/429-FederalismNotEthnic.htm] . يک مجلس ايالتي ميتواند برايش زبان هم يک موضوع تصميم گيري باشد. اصل بحث اين است که مجالس ايالتي بتوانند در اين عصر گلوباليسم نقش کنترل و توارن را براي مناطق ايفا کنند. ادعاهاي از اين نوع که گويا فدراليسم يعني حکومت قومي، مثل اين است که کسي بگويد هدف از درخواست حق دموکراتيک انتخاب لباس اين است که ميخواهد دانش اموزان لخت به مدرسه بروند. آيا کشور آمريکا پس از 200 سال فدراليسم و دموکراسي، اينگونه معناي اين عبارات را نشان داده است. متأسفانه خيلي از مخالفين، و نيز طرفداران فدراليسم در ايران، بدون آگاهي لازم، با وجود هدف هاي والا در هر دو سو، در اين موارد نظرات بدون مطالعه اي را مينويسند، که به بحث هاي کاذب کمک ميکند، و نه به روشن شدن مدل تازه دموکراسي آينده ايران. من قبلأ نوشته ام که اين سوء تفاهم ها چقدر به جنبش سياسي ايران در 21 آذر لطمه زد [http://www.ghandchi.com/388-Lesson21Azar-plus.htm] . مثلأ کتاب من درباره زمينه تاريخي شکل گيري دولت مرکزي در ايران بوضوح نشان ميدهد که برعکس تصور بسياري از ناسيوناليست هاي افراطي ايران، مواضع غلط ضد فدراليسم است که ميتواند به تجزيه ايران بکشد [http://www.ghandchi.com/700-KurdsIran-plus.htm] و نه دفاع از فدراليسم.

به بحث کنفرانس آمريکن اينترپرايز برگردم. چرا ناگهان همه نگران تجزيه طلبان شده اند؟ اولأ نيروهائي که براي اين کنفرانس اعلام شده اند، جريانات واقعي جنبش دموکراتيک مردم ايران نيستند و تازه همه اين نيروهاي تجزيه طلب برروي هم نميتوانند يک ده در شمال ماکو را از ايران جدا کنند تا چه رسد که ايران را پاره پاره کنند. آنها که نيروهاي سياسي ايران را ميشناسند ميدانند که امثال چهرگاني در ايران هيچکدام نيروئي نيستند که انقدر همه به شمشير شده اند. در عين حال بسياري از منتشر کنندگان اعلاميه ضد اين کنفرانس، خود حدود يک سال است در گير در جلسات با امريکن اينترپرايز بوده اند، با همين نيروها، و از اين تجزيه طلبان واقعي که امروز نامشان را ميبرند حرفي نميزدند، ولي نيروهاي طرفدار فدراليسم را تجزيه طلب ميخواندند؟ پس حالا يکباره چه شده است؟

بنظر من نه اين کنفرانس بمعني حمله آمريکا به ايران است و نه اصلأ آنقدر اهميتي دارد. من فکر ميکنم همه اين هياهو بيان تلاشهاي يک سري از جريانات گوناگون با هدف هاي گوناگون براي کسب رهبري جنبش دموکراسي خواهي ايران، آنهم با علم کردن يک ناسيوناليسم کاذب در برابر يک دشمن خيالي تجزيه طلب است. دوباره تکرار کنم منظور من اين نيست که اين نيروهاي تجزيه طلب و وابسته خيالي هستند، ولي منظورم اين است که همه شان روي هم نيم درصد کل اپوزيسيون ايران نيستند و اصلأ به حساب نميايند.

واقعيت امر اين است که ديگر دوران اميد به رهبري بازماندگان جنبش 2 خرداد در جنبش دموکراسي خواهي ايران براي پايان دادن به حکومت اسلامي به سر رسيده است و امروز زمان ايجاد جبهه متحد براي ايجاد دولت سکولار است و رهبري اين حرکت را نيز جريانات و شخصيتهاي سکولار و آينده نگر ايران بعهده خواهند داشت، هر چند نيروهاي اصلاح طلب اسلامي متحدين ما در اين حرکت خواهند بود.


سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
1 آبان 1384
October 23, 2005

متن مقاله به زبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/428-UnitedFrontSecularismEng.htm


مقالات مرتبط:
http://www.ghandchi.com/index-Page16.html
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
United Front for a Secular Regime in Iran
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/428-UnitedFrontSecularism-plus.htm

Why did the call for referendum fail [http://60000000.com/index-eng.php3]? For the same reason that the 2nd khordad movement failed, and that was because of hoping for the Islamic reformists to successfully lead the pro-democracy movement to end the Islamic Republic. I do not mean to consider the Islamic reformists as the enemies of Iran's pro-democracy movement. No, and just like Alexander Dubcek in former Czechoslovakia, who wanted democratic socialism, the Iranian Islamic reformers are allies of the pro-democracy movement, but the same way that Dubcek, as long as the movement expected from him and the force he represented to lead the movement to change the ideological regime, and in this case the religious state, the only outcome will be disappointment. Why? I will explain in the following lines.

We hear from people like the Nobel Laureate Shirin Ebadi that she is concerned about the discriminations against the human rights of Muslims. For example, just a few days ago she had a speech at a gathering of World Ethics Foundation at Tübingen University in Germany, where again she started her speech by emphasizing to be a Muslim and spoke about how concerned she was about the violation of the rights of Muslims all over the world. Are her words wrong? In my opinion, no. She considers herself a Muslim and proclaims herself as such, and she is not lying, and correctly is worried about the violation of the rights of Muslims, because after the growth of the Islamist despotism and terrorism, the Muslims all over the world are viewed as anti-democratic, and are looked at as security risks, even though the majority of Muslims living in the West have clearly emphasized that they oppose the interpretation of Islam supported by the religious despots and terrorists .

Could Alexander Dubcek say the same thing? Yes and he did. In fact, at that time there was a lot of discrimination against the communists in the U.S. and Europe because of the actions of Communist dictators and terrorists. We all know about McCarthyism during the 1950's in the U.S. which was the naked form of the discriminations that existed for over half a Century. At that time, the majority of the Communists living in the U.S. and Europe said that they opposed the interpretations of Communism supported by the despots and terrorists and they were not lying.

But could the likes of Dubcek take the leadership of the movement to end the Communist ideological states? No, even though they were the allies of the pro-democracy movement. The same way the likes of Shirin Ebadi cannot lead the struggle to end the Islamic religious state although they are allies of the pro-democracy movement. Why?

The reason is the fact that although at the time of past Eastern Bloc Communist dictatorship and the Islamic despotism at the present, many of the peaceful supporters of these ideologies in the West were hurt because of their dictator and terrorist counterparts elsewhere, but inside the Communist countries or countries under Islamist state, the main problem of the people in those societies, is not the violation of the human rights of Communists in the former or the Muslims in the latter case, rather the issue is the violation of human rights of those who oppose Communism in the former and those who oppose Islam in the latter, which the socialist reformers in the former and the Islamist reformers in the latter do not fully understand. Even those of the former authorities of former Communist states who played a role in ending the Communist regimes in the Eastern Bloc were the ones who themselves turned against Communism, and *not* those who remained reformers of that system.

The problem of Iranian people is not the anti-Muslim violations, where for example a girl could not wear Islamic hijab to go to school, but the opposite is true that if a girl wants to go to school without hijab she can end up with acid thrown at her face, or that if someone says heresy s/he can risk his/her life, or if one eats walking on the street during the month of Ramadan, he can get lashes. etc. [http://www.ghandchi.com/370-disobedience-plus.htm]. The majority of inviters of the call of the 60m site from start were Islamist reformers, who were still Islamist, and in the call they only condemned the despotism within a religious state, and not the religious state itself. Lack of clarity in support of a secular state was noted to them many times, but they did not change it and very consciously they kept it intact and were sleek to show the serious critiques of this issue as personal differences and innuendo and censored the opposing views on that ground.

Was it right to have Islamic reformers to join this movement? In my opinion, yes. The same way that monarchists and republicans and leftists and nationalists and many other forces correctly were present in the movement for referendum many years before the 60m site. But what should have been the center of the unity, should have been the call for founding a secular state [http://www.ghandchi.com/302-Secularism-plus.htm] and thus that group of Islamic activists and reformers who were not ready to join the movement to start a secular state, would have been outside this alliance, which I think was fine. In fact, the main opposition force of Iran's regime, are those people who are against an Islamic government, and such grass root forces would not support a plan whose leaders were still after some kind of religious state.

It is possible that some people may ask why in Afghanistan the new government has called itself an Islamic state. In my opinion, in Afghanistan a people's movement did not bring Taliban to power. Taliban was brought to power with the help of the U.S., and the U.S. also brought down the Taliban from power. Whereas Islamic movement in Iran, just like the Communist movement in Russia, brought an ideological state to power in Iran, and also the movement for the overthrow of this regime, exactly is against the existing ideological state, and this regime has not come to power by the plans of foreign advisers, for the future regime to be planned by them [http://www.ghandchi.com/355-Iran1357.htm]. Comparison of Iraq is also wrong, because the new Iraqi state, except for Kurdistan of Iraq, and to some extent the South of Iraq, has not been formed by a general movement of Iraqi people. In Iran, general movement of Iranian people in the last 20 years has been against the Islamic violations of the religious state and in the last few years the struggle has evolved to a movement to end this religious state and to found a secular state, although many secularists in Iran are forced to wear the cloak of an Islamic reformer to stay alive, but just like the former Soviet Union, Iranian people's movement wants to end the existing ideological state and not to reform it, and this is the difference of Iran with Afghanistan and Iraq.

Moreover it may be a good idea that here I make a point about an issue that is being heard of all around. Many people who for years have been cooperating with the American neocons, all of a sudden apparently because of the neocons siding with Iran's separatists, are all up in arms with their veins showing to be hot nationalists writing against the AEI conference. I have expressed my views about Iran's nationalities and Iranian national sentiments in the past [http://www.ghandchi.com/342-KurdFed-plus.htm] but let me repeat in a few lines a couple of summary points about some details of this discussion.

In the past, I wrote my position about the dependent separatist currents like Chehregani who is the lackey of Aliyev of former Soviet Azerbaijan Republic and there is no need to repeat here. Also I have repeatedly written about some forces in Iran's Kurdistan who instigate anti-Persian sentiments and equate the people of non-Kurdish parts of Iran with the Islamic Republic. At the same time, I have explained a lot about the retrogressive views of some political forces of Iran who instigate the prejudices against the various ethnic groups of Iran. Especially I have written many times that the plan for federalism in Iran is about "Checks and Balances" [http://www.ghandchi.com/362-FederalismRights-plus.htm] that some people including myself support it, and I have always condemned the actions of separatist groups in Khouzestan and also the party-making of Turkey's PKK inside Iran for the goal of making the Greater Kurdistan, and I consider all these activities against the growth of democracy in Iran and against pro-democracy movement of Iran.

Thus those who equate the federalism position with the groups that are instigating ethnic animosities, are either dishonest, or misinformed. Federalism is not about separate language in different states. The state legislature can have the issue of language as one of the topics to decide on like many other issues. The main issue is that the state legislature can in this age of globalization play the role of checks and balances for the regions. Claims of this kind as if federalism means an ethnic state, is like saying that those who call for freedom to choose outfit are asking for students to go naked to school. Does democracy and federalism in the U.S. after 200 years mean such erroneous notions. Unfortunately many opponents, and also many supporters of federalism in Iran, without having the necessary knowledge of the topic, with many noble goals on both sides, write many uneducated opinions about this topic, that cause only misleading discussions, instead of clarifying the model of new democracy in Iran. I have written in the past about these misunderstandings and how it had damaged Iranian movement at 21 Azar [http://www.ghandchi.com/388-Lesson21Azar-plus.htm]. For example, in my book about Kurds and the formation of central government in Iran I have clearly shown that contrary to the perception of the ultranationalists of Iran, wrong positions against federalism can cause the disintegration of Iran and not defending federalism [http://www.ghandchi.com/700-KurdsIran-plus.htm].

Let me return to the discussion of AEI conference. Why all of a sudden everyone is worried about these separatists? Firstly, those forces that have been invited to that conference, are not the real groups of Iranian democratic movement and I should also note that all those groups together cannot even separate one little village north of Makou from Iran let alone to cut Iran into pieces! Those who know Iranian political forces know that the likes of Chehregani in Iran are no force, to account for everyone now pulling their sword for these currents. Moreover, many of those issuing communiqués against this conference, even about a year ago, were involved in discussions with AEI, with these same forces, and did not say anything about these real separatists, and instead tried to show the supporters of federalism in Iran as separatists? What has suddenly happened?

In my opinion, this conference is neither about invading Iran nor is it that important. I think all these ado are the efforts of a number of political forces of Iran with different goals to get the leadership of Iran's pro-democracy movement, and doing it by erecting a pseudo-nationalist agenda against an imaginary separatist enemy. Let me repeat that I do not mean to say that these separatist and dependent currents are imaginary, but my point is that all of them together do not amount to even 0.5 percent of Iranian opposition, and basically do not count, and hardly have any significance.

The truth of the matter is that times have long passed to keep our hopes in the remnants of the 2nd khordad movement to lead the pro-democracy movement of Iran to end the Islamic regime and today is the time to form a united front to start a secular state in Iran and the leadership of this movement will be with the groups and individuals who are Iranian secular and futurist groups and personalities, although the Islamic reformers will be our allies in this movement.


Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
October 23, 2005


Related Articles:
http://www.ghandchi.com/430-IslamicExtremismEng.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm
http://www.ghandchi.com/index-Page16.html
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIranEng.htm



-------------------
Theoretical Articles
http://www.ghandchi.com/

All Articles
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html