کنفرانس پرندگان
سام قندچی
شونرويو سوزوکي Shunryu Suzuki در کتاب "نه هميشه اينطور" (Not Always So) خود، که سي سال پس ازمرگش در سال 2002 منتشر شده است، توصيف بسيار جالبي از ظن Zen و رفتن به توالت دارد. وي مينويسد که يکي از استادان تاريخ ظن بودائيسم، به نام يومون Ummon ، شايد اولين کسي بوده است که ارتباطي بين پراتيک ظن و توالت طرح کرده است. کسي از يومون پرسيده که "پراتيک ما چيست ؟ بودا چيست؟" و يومون در پاسخ گفته است "کاغذ توالت". سوزوکي ادامه ميدهد که البته امروز کاغذ توالت گفته ميشود، اما آنچه يومون آنوقت گفته اين جمله است که ظن "چيزي است که شما خود را در توالت با آن پاک ميکنيد" و از آنزمان به بعد بسياري از استادان ظن از اينکه منظور وي از کاغذ توالت چيست، به عنوان يک کوانkoan براي تعمق انديشمندانهmeditation استفاده کرده اند.
من در اينجا به توضيح معني کوانkoan نميپردازم. دوست مرحوم من، جک لي، که استادش سوزوکي بود، در نوشته اش درباره تعمق انديشمندانهmeditation دراين باره توضيح کافي داده است، که علاقمندان ميتوانند به آن نوشته مراجعه کنند. البته جک مذهبي نبود، و دليل آنکه وي متد ظن براي تعمق انديشمندانه را انتخاب کرده بود، اين امر بود که وي فکر ميکرد، فرد بايستي يک روش معينmeditation را انتخاب، وبطور پيگير، و مرتب انجام دهد، وگرنه نتيجه مطلوب حاصل نميشود. لارم است ذکر کنم که من خودم نيز اگر ميخواستم مذهبي انتخاب کنم، ظن را انتخاب ميکردم، ولي من مذهبي نيستم، هر چند تعمق انديشمندانه ظن را مفيد مييابم. همچنين لازم است ذکر کنم که من با عرفان و صوفيگري ايران مخالفم، و نظرم را مفصلأ در نوشته هاي ديگرم توضيح داده ام، و استفاده من از استعارات شاعرانه عرفاني در اين جا، به معني تعلق من بهعرفان ايران *نيست*. به موضوع بحث برگردم.
من فکر ميکنم جنبش سياسي ايران ميتواند از حرف اين استاد ظن بياموزد که مکتب خود را، به "چيزي است که شما خود را در توالت با آن پاک ميکنيد"، تشبيه کرده است.
نظرات گوناگون سياسي و فلسفي در جنبش ما، حتي افکار غير مذهبي، آنقدر مکتبي تلقي ميشوند، که طرفداران آنها حاضر نيستند اينگونه از مکاتيب خود حرف بزنند و حاضرند حتي براي مکتب بکشند و لي انرا به دور نريزند. حاضر نيستند به توالت رفته و خود را از افکار پوسيده که بر فکرشان سنگيني ميکند، تخليه کنند. آنها چنين حرفي را گناه کبيره تلقي ميکنند، در صورتيکه فقط ابزاري براي پاک کردن خود لازم دارند، که بعدأ بتوانند دنياي کنوني را با فکر باز بنگرند. مشکل ما اين است که همه جريانات گوناگون سياسي ما در تاريخ غوطه ورند، و با هزار حيله و مکر ميخواهند همان مکتب قديم خود را رنگ کنند و بفروشند، بجاي آنکه فکر را از اين اشتغالات تخليه کنند، که اجازه انديشيدن را از آنان سلب کرده است، و آنان را دوباره به پله اول و تکرار آيات نا موفق گذشته کشيده است.
چه اشکالي اپوزيسيون ايران دارد؟ اين عنوان نوشته من در سال 2002 بود، که حتي برخي در محافل بين المللي از آن نتيجه گرفتند که اين پراکندگي، مقابله جنبش سياسي ايران را با دستگاه امنيتي رژيم مشکل ميکند. علت داشتن دهها گروهي که برنامه سياسي شان فرقي ندارد، بخاطر آزادي انديشه و دموکراسي نيست. به اين خاطر است که بصورت انسانهاي آزاد ما نتوانسته ايم با هم همکاري کنيم. اگر گروهي هم منسجم مانده، آن بوده که بصورت کالت عمل کرده، و نه بصورت اتحاد افراد آزاد. همه خطوط سياسي ما صدها فرقه و دسته اند که اختلافشان بر سر دعواهاي سني و شيعه مانند، از صدها مکتب مرده، يا مرده زنده، باز مانده از گذشته است.
ده سال پيش من مقاله اي نوشتم تحت عنوان کنفرانس پرندگان ، که ترجمه انگليسي عنوان منطق الطير عطار بود. عطاري که بقول متولي مقبره اش مغولان سرش را از تن جدا کردند، و سر او کماکان از جنايات حمله مغول ميگفت، تا جائيکه همان مغولان برايش مقبره اي ساختند. در واقع همان پراکندگي که ما را در برابر مغولان شکست داد، امروز در برابر جمهوري اسلامي 25 سال است که گريبان ما را گرفته، و حتي قاتلان فروهر ها نظير عطار، بعد از کشتارشان صداي آنان را ميشنوند، و برايشان مقبره ميسازند، در واقع از ترس انتقام مردم، ولي خود پرندگان آزاديخواه ما يکيگر را ميدرند، چرا که نميتوانند ذهن خود را از سياست ها و قلسفه هاي پوسيده گذشته تخليه کنند؟ بهترين انديشه آن است که هراسي نداشته باشد که آن هم در توالت تخليه شود، چرا که هراسي از اينکه انسان با فکر باز به دنيا بنگرد ندارد.
داستان ما داستان پرندگان عطار است که بايستي در کوه قاف به آينه مقابل خود بنگريم، و ببينيم که سيمرغ خود ما *سي* مرغ است، که در جستجوي آينده ايرانيم، ولي عدم تخليه زباله هاي گذشته ذهن، به ما اجازه نميدهد که اين حقيقت ساده را ببينيم، و در دور جهان 25 سال است که به تکرار انديشه هائي که 25 سال است شکست خورده اند مشغوليم و اينگونه بخاطر اين زباله ها از هم بيگانه ايم.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
13 اسفند 1382
March 3, 2004
مقالات مرتبط:
سکولاريسم، پلوراليسم، و چند رساله ديگر
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
متن بزبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/320-ConferenceEng.htm
Conference of the Birds
Sam Ghandchi
Shunryu Suzuki in his book entitled Not Always So, which was published thirty years after his death, in 2002, has a very interesting description of Zen and going to the rest room. He writes that one of the Zen masters in history by the name of Ummon may have been the first to make a connection between Zen and rest room. "What is your practice? What is Buddha?" someone asked Ummon. He answered "Toilet paper". Actually, nowadays it is toilet paper, but he said, "Something to wipe yourself with in the rest room." Suzuki says that is what Ummon had said and since then many Zen masters are thinking about it, practicing with the koan: What is toilet paper? What did he mean by that?
I am not going to explain the meaning of koan here. My late friend Jack Li, whose teacher was Suzuki, in his article entitled Zen Meditation, has given enough explanation for it, and those interested can refer to his paper. I should mention that Jack was not religious and the reason he choose the Zen method for mediation, was because he thought one would need to choose a way of meditation, and follow it through, for meditation to give the intended results. I should say that if I was going to choose a religion, I would choose Zen, but I am not religious, although I see Zen meditation to be a useful practice. Also I need to note that I am against Sufism and mysticism and I have explained my view thoroughly in other writings, and my use of poetic expressions of mysticism here does *not* mean that I belong to Iranian mystic tradition. Let me return to the topic of my discussion here.
I think Iranian political movement can learn from the words of this Zen master who resembles his school of thought to "Something to wipe yourself with in the rest room".
The various political and philosophical views in our movement, even the nonreligious ones, are adhered so doctrinaire, that their followers are not willing to talk of their ideologies and religions in this way, and are willing to kill for their doctrines, but are not willing to throw them out. They are not willing to go to the rest room and free themselves of the obsolete thoughts that weigh heavily on their mind. They consider such talk to be a great sin, whereas all they need is just a tool to clean themselves, so that later they can see the world with an open mind. Our problem is that all the different political currents of Iran are drowned in history, and with a thousand tricks and deception, want to color their old school of thought and sell it again. Instead of cleaning their mind of the waste, which is blocks their thinking and brings them back to the first step again and again, they keep repeating the same defeated verses of their holy books.
What is wrong with the Iranian Opposition? This was the title of an article of mine in 2002. Some international circles concluded from the described situation of discord means that Iranian political movement will have a hard time to resist the attacks of Islamic Republic of Iran (IRI) 's security forces. The reason for having so many groups is not because of the differences of their political programs, or because of freedom of thought and democracy. It is because as free individuals we have not been successful to cooperate with each other. If a group has remained together, it has been because it has worked like a cult, and not as an association of free individuals. All our political lines have hundreds of groups and parties where their quarrels are like the fights of Shiite and Sunnis, like hundreds of dead and living dead schools of thought.
Ten years ago I wrote in an article entitled Conference of the Birds, which where the title was the English translation of Attar's Mantegh-ol-Tair's book. Attar according to the one in charge of his tomb, whom I had met in Neishabor of Iran, was beheaded by the Moghol invaders, and according to the legend his head was still talking of the atrocities of Moghols, and the same Moghols, fearing people's revenge, made a tomb for him. In fact, the same discord that defeated Iranians in face of the Moghols, today has been with us in the last 25 years of IRI, and the murderers of Foruhars just like Attar, are hearing his voice, and make tombs for them, fearing the revenge of the people, but our birds of freedom themselves, are tearing each other apart. Why can't we discard the obsolete politics and philosophies from our minds? The best thinking is the one that has no fear to be discarded in the rest room. Because it is not scared of people viewing the world with an open mind.
Our story is the story of the birds of Attar who need to look at themselves in the mirror of GhAf Mountain, and see that the legendary Simorgh is none but the thirty (si in Persian) birds (morgh in Persian) of them, who are together, looking for the future of Iran, and the lack of discarding the waste of the past, weighing on our minds, is not allowing us to see this simple truth, and for the last 25 years, we are still busy repeating the same thoughts, that were defeated 25 years ago, and this way because of these wastes, we are still alienated from each other.
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com
March 3, 2004
Related Articles:
Secularism & Pluralism-Essays
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm
سام قندچی
شونرويو سوزوکي Shunryu Suzuki در کتاب "نه هميشه اينطور" (Not Always So) خود، که سي سال پس ازمرگش در سال 2002 منتشر شده است، توصيف بسيار جالبي از ظن Zen و رفتن به توالت دارد. وي مينويسد که يکي از استادان تاريخ ظن بودائيسم، به نام يومون Ummon ، شايد اولين کسي بوده است که ارتباطي بين پراتيک ظن و توالت طرح کرده است. کسي از يومون پرسيده که "پراتيک ما چيست ؟ بودا چيست؟" و يومون در پاسخ گفته است "کاغذ توالت". سوزوکي ادامه ميدهد که البته امروز کاغذ توالت گفته ميشود، اما آنچه يومون آنوقت گفته اين جمله است که ظن "چيزي است که شما خود را در توالت با آن پاک ميکنيد" و از آنزمان به بعد بسياري از استادان ظن از اينکه منظور وي از کاغذ توالت چيست، به عنوان يک کوانkoan براي تعمق انديشمندانهmeditation استفاده کرده اند.
من در اينجا به توضيح معني کوانkoan نميپردازم. دوست مرحوم من، جک لي، که استادش سوزوکي بود، در نوشته اش درباره تعمق انديشمندانهmeditation دراين باره توضيح کافي داده است، که علاقمندان ميتوانند به آن نوشته مراجعه کنند. البته جک مذهبي نبود، و دليل آنکه وي متد ظن براي تعمق انديشمندانه را انتخاب کرده بود، اين امر بود که وي فکر ميکرد، فرد بايستي يک روش معينmeditation را انتخاب، وبطور پيگير، و مرتب انجام دهد، وگرنه نتيجه مطلوب حاصل نميشود. لارم است ذکر کنم که من خودم نيز اگر ميخواستم مذهبي انتخاب کنم، ظن را انتخاب ميکردم، ولي من مذهبي نيستم، هر چند تعمق انديشمندانه ظن را مفيد مييابم. همچنين لازم است ذکر کنم که من با عرفان و صوفيگري ايران مخالفم، و نظرم را مفصلأ در نوشته هاي ديگرم توضيح داده ام، و استفاده من از استعارات شاعرانه عرفاني در اين جا، به معني تعلق من بهعرفان ايران *نيست*. به موضوع بحث برگردم.
من فکر ميکنم جنبش سياسي ايران ميتواند از حرف اين استاد ظن بياموزد که مکتب خود را، به "چيزي است که شما خود را در توالت با آن پاک ميکنيد"، تشبيه کرده است.
نظرات گوناگون سياسي و فلسفي در جنبش ما، حتي افکار غير مذهبي، آنقدر مکتبي تلقي ميشوند، که طرفداران آنها حاضر نيستند اينگونه از مکاتيب خود حرف بزنند و حاضرند حتي براي مکتب بکشند و لي انرا به دور نريزند. حاضر نيستند به توالت رفته و خود را از افکار پوسيده که بر فکرشان سنگيني ميکند، تخليه کنند. آنها چنين حرفي را گناه کبيره تلقي ميکنند، در صورتيکه فقط ابزاري براي پاک کردن خود لازم دارند، که بعدأ بتوانند دنياي کنوني را با فکر باز بنگرند. مشکل ما اين است که همه جريانات گوناگون سياسي ما در تاريخ غوطه ورند، و با هزار حيله و مکر ميخواهند همان مکتب قديم خود را رنگ کنند و بفروشند، بجاي آنکه فکر را از اين اشتغالات تخليه کنند، که اجازه انديشيدن را از آنان سلب کرده است، و آنان را دوباره به پله اول و تکرار آيات نا موفق گذشته کشيده است.
چه اشکالي اپوزيسيون ايران دارد؟ اين عنوان نوشته من در سال 2002 بود، که حتي برخي در محافل بين المللي از آن نتيجه گرفتند که اين پراکندگي، مقابله جنبش سياسي ايران را با دستگاه امنيتي رژيم مشکل ميکند. علت داشتن دهها گروهي که برنامه سياسي شان فرقي ندارد، بخاطر آزادي انديشه و دموکراسي نيست. به اين خاطر است که بصورت انسانهاي آزاد ما نتوانسته ايم با هم همکاري کنيم. اگر گروهي هم منسجم مانده، آن بوده که بصورت کالت عمل کرده، و نه بصورت اتحاد افراد آزاد. همه خطوط سياسي ما صدها فرقه و دسته اند که اختلافشان بر سر دعواهاي سني و شيعه مانند، از صدها مکتب مرده، يا مرده زنده، باز مانده از گذشته است.
ده سال پيش من مقاله اي نوشتم تحت عنوان کنفرانس پرندگان ، که ترجمه انگليسي عنوان منطق الطير عطار بود. عطاري که بقول متولي مقبره اش مغولان سرش را از تن جدا کردند، و سر او کماکان از جنايات حمله مغول ميگفت، تا جائيکه همان مغولان برايش مقبره اي ساختند. در واقع همان پراکندگي که ما را در برابر مغولان شکست داد، امروز در برابر جمهوري اسلامي 25 سال است که گريبان ما را گرفته، و حتي قاتلان فروهر ها نظير عطار، بعد از کشتارشان صداي آنان را ميشنوند، و برايشان مقبره ميسازند، در واقع از ترس انتقام مردم، ولي خود پرندگان آزاديخواه ما يکيگر را ميدرند، چرا که نميتوانند ذهن خود را از سياست ها و قلسفه هاي پوسيده گذشته تخليه کنند؟ بهترين انديشه آن است که هراسي نداشته باشد که آن هم در توالت تخليه شود، چرا که هراسي از اينکه انسان با فکر باز به دنيا بنگرد ندارد.
داستان ما داستان پرندگان عطار است که بايستي در کوه قاف به آينه مقابل خود بنگريم، و ببينيم که سيمرغ خود ما *سي* مرغ است، که در جستجوي آينده ايرانيم، ولي عدم تخليه زباله هاي گذشته ذهن، به ما اجازه نميدهد که اين حقيقت ساده را ببينيم، و در دور جهان 25 سال است که به تکرار انديشه هائي که 25 سال است شکست خورده اند مشغوليم و اينگونه بخاطر اين زباله ها از هم بيگانه ايم.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
13 اسفند 1382
March 3, 2004
مقالات مرتبط:
سکولاريسم، پلوراليسم، و چند رساله ديگر
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
متن بزبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/320-ConferenceEng.htm
Conference of the Birds
Sam Ghandchi
Shunryu Suzuki in his book entitled Not Always So, which was published thirty years after his death, in 2002, has a very interesting description of Zen and going to the rest room. He writes that one of the Zen masters in history by the name of Ummon may have been the first to make a connection between Zen and rest room. "What is your practice? What is Buddha?" someone asked Ummon. He answered "Toilet paper". Actually, nowadays it is toilet paper, but he said, "Something to wipe yourself with in the rest room." Suzuki says that is what Ummon had said and since then many Zen masters are thinking about it, practicing with the koan: What is toilet paper? What did he mean by that?
I am not going to explain the meaning of koan here. My late friend Jack Li, whose teacher was Suzuki, in his article entitled Zen Meditation, has given enough explanation for it, and those interested can refer to his paper. I should mention that Jack was not religious and the reason he choose the Zen method for mediation, was because he thought one would need to choose a way of meditation, and follow it through, for meditation to give the intended results. I should say that if I was going to choose a religion, I would choose Zen, but I am not religious, although I see Zen meditation to be a useful practice. Also I need to note that I am against Sufism and mysticism and I have explained my view thoroughly in other writings, and my use of poetic expressions of mysticism here does *not* mean that I belong to Iranian mystic tradition. Let me return to the topic of my discussion here.
I think Iranian political movement can learn from the words of this Zen master who resembles his school of thought to "Something to wipe yourself with in the rest room".
The various political and philosophical views in our movement, even the nonreligious ones, are adhered so doctrinaire, that their followers are not willing to talk of their ideologies and religions in this way, and are willing to kill for their doctrines, but are not willing to throw them out. They are not willing to go to the rest room and free themselves of the obsolete thoughts that weigh heavily on their mind. They consider such talk to be a great sin, whereas all they need is just a tool to clean themselves, so that later they can see the world with an open mind. Our problem is that all the different political currents of Iran are drowned in history, and with a thousand tricks and deception, want to color their old school of thought and sell it again. Instead of cleaning their mind of the waste, which is blocks their thinking and brings them back to the first step again and again, they keep repeating the same defeated verses of their holy books.
What is wrong with the Iranian Opposition? This was the title of an article of mine in 2002. Some international circles concluded from the described situation of discord means that Iranian political movement will have a hard time to resist the attacks of Islamic Republic of Iran (IRI) 's security forces. The reason for having so many groups is not because of the differences of their political programs, or because of freedom of thought and democracy. It is because as free individuals we have not been successful to cooperate with each other. If a group has remained together, it has been because it has worked like a cult, and not as an association of free individuals. All our political lines have hundreds of groups and parties where their quarrels are like the fights of Shiite and Sunnis, like hundreds of dead and living dead schools of thought.
Ten years ago I wrote in an article entitled Conference of the Birds, which where the title was the English translation of Attar's Mantegh-ol-Tair's book. Attar according to the one in charge of his tomb, whom I had met in Neishabor of Iran, was beheaded by the Moghol invaders, and according to the legend his head was still talking of the atrocities of Moghols, and the same Moghols, fearing people's revenge, made a tomb for him. In fact, the same discord that defeated Iranians in face of the Moghols, today has been with us in the last 25 years of IRI, and the murderers of Foruhars just like Attar, are hearing his voice, and make tombs for them, fearing the revenge of the people, but our birds of freedom themselves, are tearing each other apart. Why can't we discard the obsolete politics and philosophies from our minds? The best thinking is the one that has no fear to be discarded in the rest room. Because it is not scared of people viewing the world with an open mind.
Our story is the story of the birds of Attar who need to look at themselves in the mirror of GhAf Mountain, and see that the legendary Simorgh is none but the thirty (si in Persian) birds (morgh in Persian) of them, who are together, looking for the future of Iran, and the lack of discarding the waste of the past, weighing on our minds, is not allowing us to see this simple truth, and for the last 25 years, we are still busy repeating the same thoughts, that were defeated 25 years ago, and this way because of these wastes, we are still alienated from each other.
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com
March 3, 2004
Related Articles:
Secularism & Pluralism-Essays
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm